اصطلاحات فلسفي و سياسي
پروونسياليسم Provinclisme =; نام سيستم حكومتي است كه توسط ثروتمندترين افراد يك جامعه اداره شود.
پلوراليسم Pluralisme =; به معني كثرت،به فلسفله سياسي اطلاق مي گردد كه علاقه فرد نبايد منحصر به پيوستگي سياسي وي با دولت باشد، بلكه علاقه هاي ديگري نيز دارد. مانند علاقه مذهبي و اقتصادي.
تائوئيسم Taoisme =; نام مكتب سياسي است، كه بنيانگذار آن لااوتسه (604-501ق.م) است فلسفه وي يك نوع مذهب ليبرال است.
تاكتيك tactic =; فن جنگ و راهنمايي سياه در نبرد با دشمن.
تاميسم Thomisme =; مكتب سياسي منسوب به تامس داكوين (1225-1274ب.م).
تئوكراسي Theocratey =; رژيم و روشي را در حكومت گويند، كه رؤسا و فرماندهان درجه اول آن پيشوايان روحاني و ارباب دين باشند، به عبارت ديگر حكومت مذهبي است.
تراديسيون Tradition =; سنت، رسوم اجتماعي.
تراديسيوناليسم Traditionalism =; اعتقاد به اصالت، سنت پرستي.
تروتسكي ايسم Trotskisme =; فرقه منشعبي از حزب كمونيسم كه بنيان گذارش تروتسكي يكي از پيشوايان انقلاب بلشويكي روسيه بوده.
ترور Terreur =; وحشت و هراس، كشتن و از بين بردن مخالفين.
تروريست Terroriste =; عامل ترس و وحشت، آدم كش.
تروريسم Terrorisme =; عقيده به لزوم آدم كشي.
تريديونيون Trade-Union =; عنوان تشكيلاتي است از كارگران به منظور كوشش در بهبودي احوال ايشان و افزايش مزد و تقليل ساعات كار و تأمين بيمه بيماري و وسايل بهداشت و...
تريديونيونيسم Trade-Unionism =; يعني به يك اتحاديه كارگري گرويدن. لنين بين تريديونيونيسم و سوسياليسم فرق گذاشت. كارگران هيچگاه سوسياليست نمي شوند بلكه ابتدا تريديونيونيست مي شوند.
توتاليتاريونيسم Totalitarianisme =; به معني حكومت جمعي است و حكومتي است كه در كليه شؤون زندگي فرد دخالت مي كند و آن را تنظيم و براي آن مقررات وضع مي كند.
تيراني Tyrannie =; به معني حكومت ستمگري و جور و ظلم است.
تيرانيسيد Tyrannicide =; به معني ظالم كشي و اعتقاد به لزوم قتل سري و ترور زمامداران حكومت است.
تيموكراسي Timocracy =; اين اصطلاح در مورد حكومتي و دولتي به كار برده مي شود كه زمامدارانش تنها به خاطر شرف و به دست آوردن افتخار كار مي كنند. اين واژه را افلاطون در كتاب جمهوريت خود به كار گرفته است.
دپارتمانتاليسم Departmentalisme =; حكومتي كه به ايالات و استان ها و بخش هاي كشور استقلال در امور داخلي خود دهد.
دسانتراليسم Decentralisme =; عبارت است از انتقال نظارت و كنترل از قدرت مركزي به واحدهاي محلي.
دسپوت Despot =; مستبد.
دسپوتيسم Despotisme =; حكومتي را گويند كه پيرو حكومت مطلقه و خودكامگي و به دست زمامداري خودرأي و مستبد اداره شود.
دماگوژي Demagogie =; عوام فريبي. دموكرات Democrate =; آزادي خواه، طرفدار آزادي.
|
|
دموكراتيك Democratique =; شيوه همرايي.
دموكراسي Democracy =; آزديخواهي با روشي در سياست و حكومت كه در آن اختيارات در دست مردم و نمايندگان آنها مي باشد.
دمونستراسيون Demonstration =; تظاهر دسته جمعي كه در آن فرقه اي يا فرقه هايي يا احزاب مختلفي شركت داشته باشند و به وسيله سخنراني و گردش در معابر براي به دست آوردن خواست هاي خود جد و جهد كنند.
دگماتيسم Dogmatisme =; فلسفه جزمي، عقيده به اينكه بايد كوركورانه از سنت ها بدون پرسش پيروي كرد.
ديالكتيك Dialectique =; مكالمه، مباحثه و جدل با روشن كردن مطلبي به وسيله مكالمه و تعقل مانند روش منطقي، منطق مكتب «ماركس» كه به نام «ماترياليسم ديالكتيك» مشهور است.
ديپلومات Diplomate =; سياسي، سياستمدار.
ديپلوماسي Diplomacy =; سياست، علم سياست، حل و عقد امور ميان كشورها و ممالك خارجي.
ديكتاتور Dictateur =; مستبد، خودرأي، خودكام.
راديكاليسم Radicalisme =; مكتبي است در سياست كه هواخواهان آن از اوضاع موجود ناراضي بوده و طالب تجديدنظر و درهم شكستن تمامي قوانين و نظامات مي باشند (براي به وجود آوردن مؤسسات سياسي، اجتماعي و اقتصادي نو).
راسيوناليسم Rationalisme =; فلسفه اصالت عقل، اعتقاد به برتري و تفوق عقل بر همه چيز.
رستوراسيون Restauration =; دوران اعاده سلطنت به خانواده بوربون كه از سال 1814 تا سال 1830 ادامه يافت.
رفراندوم Referendum =; مراجعه به آراء عمومي از طرف دولت براي دستيابي به اكثريت آراء مردم.
رفرم Reforme =; اصطلاح، تغييرات و اصلاحات سطحي در امور اقتصادي و سياسي بدون توسل به انقلاب و شورش.
رفرماسيون Reformation =; اصلاحات سياسي و اقتصادي، نهضت اصلاحي. رولوسيون Revolution =; انقلاب، طغيان و شورش.
روياليسم Royalisme =; سلطنت طلبي، شيوه سلطنت طلبان در برابر جمهوريخواهان.
ريتواليسم Ritualisme =; آداب پرستي، اعتقاد به لزوم رعايت آداب مذهبي و آداب و رسوم به حد افراط.
|
|
رويزيونيسم Revsionisme =; نام مكتب و مسلك ادوارد برنشتاين سياستمدار، نويسنده سوسيال دموكرات آلمان است هدف اين مسلك اصلاح و تعديل سوسياليسم انقلابي ماركس بود.
ژئوپولتيك Geo Poltiqoue =; نام علم جديدي است كه هدفش مطالعه و تحقيق در روابط بين جغرافيا با حيات قدرت ها و امپراتوري هاي بزرگ است.
ساتياگراها Satyagraha =; دريافت حقيقت، نهضت سياسي و مذهبي اي كه در سال 1919 شروع شد و به وسيله مقاومت منفي در برابر تجاوزات بيگانگان مبارزه نمود.
سانتراليسم Centralisme =; اصول تمركز در روش اداره حكومت يك كشور و تمركز امور در حكومت مركزي در پايتخت.
سزاريسم Czarisme =; حكومت قيصري و به همان مفهوم استبداد واتوكراسي و قدرت مطلقه امپراتور است.
سكولاريسم Secularisme =; دنياپرستي، اعتقاد به اصالت امور دنيوي و رد آنچه غير آن است.
سنا Senat =; مجلس اعيان، مجلس اشراف، مجلسي كه نمايندگان آن از بين طبقات و افراد ممتاز انتخاب مي شوند.
سناتور Senateur =; نماينده مجلس اشراف، مجلسي كه نمايندگان آن از بين طبقات و افراد ممتاز انتخاب مي شوند.
سنديكا Syndicat =; اتحاديه كارگري. سنديكاليسم Syndicalisme =; مسلكي سياسي و جنبشي انقلابي است، كه هدفش به وسيله اتحاديه هاي كارگري دولت به انجام رسد و دموكراسي پارلماني را از طريق طغيان و هر نوع انقلابي واژگون كند.
سوسياليست Socialiste =; طرفدار و هواخواه مكتب «سوسياليسم».
سوسياليسم Socialisme =; مسلكي است كه هدفش ايجاد و برپا كردن دسته جمعي جامعه است به نفع مردم به وسيله مالكيت دولت نسبت به كليه وسايل توليدي اعم از صنعت و وسايل حمل ونقل و غيره. كنترل آنهااز طرف دولت است.
شووينيسم Chauvnisme =; ملت بازي، وطن بازي، افراط و مبالغه كوركورانه در ميهن پرستي.
فابيانيسم Fabianisme =; نام مسلك سياسي يك سازمان سوسياليستي در انگلستان است. اينها سعي كردند كه سوسياليسم را در طبقه متوسط معمول سازند.
فاشيست Fachiste =; اين اصطلاح از كلمه فاشيسمو كه به عنوان شعار قدرت در روم قديم بود گرفته شده و به معني آشوب طلب و هرج و مرج طلب است.
فاشيسم Fachisme =; اين مسلك، در زمان حكومت موسوليني احياء شد. شيوه اي در سياست است كه هرج و مرج و آشوب طلبند.
فئودال Feodal =; كسي است كه املاك زيادي داشته باشد و بر رعاياي خود حكومت كند.
فئوداليته Feodalite =; ملوك الطوايفي، نوعي تجزيه حكومت در كشورهاي قرون وسطي كه اشراف و مالكين بزرگ هركدام بر قسمت تحت نفوذ خود در كشوري حكومت كرده و هميشه با هم درحال جنگ و ستيز بوده اند.
فئوداليسم Feodalisme =; نوعي حكومت هاي مجزا از هم و ملوك الطوايفي در قرون ميانه. امروز به كشورهايي اطلاق مي شود كه عده اي از اشراف و مالكين، ملاك باشند.
فاكسيون Faction =; به معني حزب است.
فاكسيوناليسم Factionalisme =; اين واژه را جورج واشنگتن رايج كرد و به معني حزب پرستي است.
فاناتيسم Fanatisme =; فاناتيسم يا فاناتيكيسم Fanaticisme به معناي اعتقاد تعصب آميز و تابع تعصب است، از هر نوع كه باشد چه سياسي، چه مذهبي، چه اخلاقي.
فدرال Federal =; همگرايي، اتحاد.
فدراسيون Federation =; اتحاديه چندين حكومت مستقل كه به صورت دولت متحد درآيند. همگرايي و اتحاد چند دسته از مردم.
فدراليسم Federalisme =; شيوه اي در حكومت و سياست كه به موجب آن بايستي مملكت از اتحاد ايالات مستقل تشكيل شود.
فراكسيون Fraction =; گروهي همفكر و هم رأي از يك جمعيت يا يك حزب.
فراماكونري Framaconnerie =; جمعيتي سري كه در برخي از كشورهاي اروپايي وجود دارد.
فيزيوكراسي Physiocratie =; مسلكي است كه به موجب آن بايستي قوه مقننه از دخالت در وضع قوانين اقتصادي خودداري نمايد.
كاپيتال Capital =; سرمايه.
كاپيتاليسم Capitalisme =; يعني سرمايه داري و آن عبارت از سيستمي است كه در آن وسايل عمده توليدي به وسيله سرمايه هاي شخصي فراهم مي آيد و به مالكيت شخصي صاحبان سرمايه باقي مي ماند.
كاپيتولاسيون Capitulation =; حق قضاوت كنسولي كه به دول خارجي در داخل يك كشور داده مي شود.
كاتاكلسيم Cataclyisme =; به معني طوفان جهاني و زير و زبر شدن اوضاع و يا حوادثي كه جهان را واژگون سازد.
كالوينيسم Calvinisme =; نام مكتب و مسلك سياسي و مذهبي منسوب به كالوين، تئولوژيست فرانسوي. اين مسلك داراي جنبه آزادي و دموكراسي است.
كاسموپوليتانيسم Cosmopolitanisme =; طريقه اي است از زندگي كه افكار و احساسات و كمال مطلوب و عقايد ملل و اقوام را هم علاوه بر ايده آل هاي ملي خود محترم شمرده و سعي مي كنند آنها را با حسن تفاهم درك كنند.
كرافت يونيونيسم Croft =; Unionisme =; نوعي اتحاديه كارگري است كه مركب از كارگراني است كه در شغل و يا حرفه خاصي كار مي كنند.
|
|
كمونيسم Communisme =; مذهب اشتراكي، اعتقاد به لزوم كنترل جامعه نسبت به كل حيات اقتصادي، خاصه مالكيت كل مشترك توده نسبت به وسايل توليدي كه دولت نماينده آن است.
كميته Comite =; انجمن، جايي كه اعضاي برجسته حزب و يا هر جمعيتي براي گفت وگو و مذاكره جمع مي شوند.
كمينترن Comintern =; نامي است براي مجمع كمونيست بين الملل سوم كه لنين در سال 1915 در كنگره حزب سوسياليست بين المللي اساس آن را گذارد.
كمينفرم Cominform =; سازمان ارتباطي احزاب كمونيستي كه بنا بر پيشنهاد روسيه شوروي از نمايندگان احزاب كمونيست دنيا براي تبادل عقايد و آراء تشكيل مي شود.
كنتراسوسيال Contratsocial =; فرضيه اي است كه طبق آن زمامدار و دولت وقتي مي توانند حكومت كنند كه رعايت حقوق مردم را بنمايند.
كنترورسيسم Controersisme =; عنوان گروهي است كه در قرون وسطي درباره رابطه دولت با كليسا با هم بحث و مناظره مي كردند.
كنستي توسيوناليسم Constitutionalisme =; مشروطيت، حكومت مشروطه بر مردم طبق قانوني به نام قانون اساسي.
كنسرواتيسم Conservatisme =; محافظه كاري، كه شامل كليه موارد چه مذهبي، چه سياسي و چه اجتماعي مي شود.
كنسرواتيرف Conservatirph =; حزب محافظه كار، متمايل به روش محافظه كاري.
كنسول Consul =; مأمور دولتي، در كشور خارجي جهت بررسي روابط و رسيدگي به كار هموطنانش.
كنسولات Consulat =; كنسولگري، مقام كنسول.
كنفدراسيون Confedration =; اتحاديه چند كشور كه مجموعاً به صورت دولت واحدي دآمده باشند، ولي در داخل اين دولت واحد دولت هاي عضو استقلال خود را حفظ كنند.
كنوانسيون Convention =; موافقتنامه بين دو يا چند كشور در امور مربوط به بازرگاني. ضمناً نام مجلس فوق العاده اي است كه قدرت مستقله حاكم بدان داده مي شود (جهت ايجاد تغييرات مهم در قانون اساسي).
كوايتيسم Qutisme =; مكتب و مسلك بردباري، تحمل و سكوت.
كودتا Coudetat =; تغيير رژيم ناگهاني و سقوط دولتي به وسيله عده اي براي به دست گرفتن حكومت.
كولكتيويسم Collectivisme =; سيستمي است اجتماعي، كه كوشش مي كند جامعه را توسط مساعي گروهي اداره نمايد.
گويي نيسم : عقيده اي منسوب به «ژوزف گوبينو (1816-1882)» كه معتقد به عدم تساوي نژاد انساني است.
لگاليسم Legalisme =; اعتقاد به اصالت قانون و اصول حقوقي.
لنينيسم Leninisme =; شكلي است از «ماركسيسم» كه منسوب به لنين مي باشد.
|
|
ليبرال Lideral =; آزاده خواه، پيرو مكتب ليبراليسم.
ليبراليسم Liberalisme =; فلسفه آزادي طلبي، اعتقاد به اينكه انسان آزاد به دنيا آمده و صاحب اختيار و اراده است و بايد مجاز باشد به هر اندازه كه ممكن است آزاد پرورش و تربيت يابد.
ماترياليست Materialist =; مادي، پيرو مكتب ماترياليسم.
ماترياليسم Materialisme =; ماده پرستي، ماديت و اصالت ماده.
ماركسيسم Marxisme =; عنوان فلسفه ماركس فيلسوف آلماني (1818-1883) و واضع فرضيه كمونيسم جديد مي باشد.
ماكياوليسم Machiavellisme =; مكتب ماكياوليسم كه آن را فلسفه استبداد جديد نيز مي خوانند، عبارت از مجموعه و اصول روش و دستوري است كه ماكياول فيلسوف و سياستمدار ايتاليايي قرن پانزده براي زمامداري بر مردم مي دهد و اولين مرتبه در تاريخ باختر زمين افكاري را براي روش حكومت استبدادي بر روي كاغذ مي آورد.
ميتينگ Meeting =; جمع شدن مردم براي سخنراني و مذاكره درخصوص مسائل اجتماعي.
متروپل Metropol =; كشورهايي كه داراي مستعمرات هستند.
موبوكراسي Mobocracy =; حكومت رجاله ها و مردم عوام كه غالباً در خلال بحران ها و شورش ها به شكل موقتي تشكيل مي شود.
مركانتاليسم Mercantalisme =; نام فرضيه اي است كه مي گويد يك ملت تنها به وسيله اي مي تواند از لحاظ اقتصادي قوي شود كه صادراتش بر وارداتش افزون باشد.
منشويسم Menshevisme =; نام حزبي است كه در ابتداي انقلاب بلشويكي روسيه از حزب سوسياليست انشعاب يافت و عبارتست از مرامي كه تبعيت از سوسياليسم معتدل مي كند.
مونارشي Monarchie =; حكومت پادشاهي، سلطنتي و عبارت از اداره حكومت و امور دولت به دست يك فرد زمامدار در قالب موروثي.
ميليتاريسم Militarisme =; عبارتست از اعتقاد به اينكه جنگ و آماده باش مهمترين وظيفه ذاتي يك ملت و عالي ترين شكل خدمات توده است.
ناسيونال National =; ملي، قومي.
ناسيوناليسم Nationalisme =; مكتب مليت، ملت پرستي، قوم پرستي، اعتقاد به برتري يك ملت و تفوق آن نسبت به ملل ديگر و وفاداري مطلق گروه تبعه به ملت خود و عقيده به برتري معتقدات و ارزش هاي آن ملت به ساير ملل.
نئوماركسيسم Neo-Marxisme =; منسوب به ژرژسارل است كه به نحو افراطي بر ضد صلح مي باشد و متكي به اصل تحريك پسيكولوژي انقلاب. بدين دليل كه طغيان، جنگ و شدت عمل علائم نيكي هستند در تقلاي وجود سالم.
ويگيسم Whiggisme =; عنوان شايع حزب آزدايخواه انگليس است كه تا اواسط قرن 19 بدين نام خوانده مي شد.
هيومنسيم Humanisme =; نام نوعي از فرهنگ است كه ناشي از تعليمات كلاسيك و قديم باشد.
يوتيليتاريانيسم Utilitarianisme =; فلسفه سياسي اي است كه در قرن 19 به وسيله گروهي از ليبرال هاي انگليس پرورده شده و آن را مي توان «فلسفه انتفاعي» يا «سودجويي» ناميد. اين فلسفه تمام نيكي ها را در ترازوي مفيد بودن مي سنجد.
يوتوپيانيسم =; اصطلاحي است بسيار شايع در علوم سياسي و آن عبارتست از يك جامعه ايده آلي و كمال مطلوب، يا دولتي است بي عيب.
|
|
نظرات شما عزیزان: